ATYW

Any Thing You Want!

بخوان ما را ... خدایت را ... !

نوشته شده توسط: آرش خلعتبری در ۰۵ آبان ۱۳۸۹ ساعت ۱۳:۴۹
دسته بندی:  داستان» Didactic : ادبی

 

بخوان ما را
منم پروردگارت
خالقت از  ذره ای نا چیز
صدایم كن مرا
آموزگار قادر خود را
قلم را، علم را، من هدیه ات كردم
بخوان ما را
منم معشوق زیبایت
منم نزدیك تر از توبه تو
اینك صدایم كن
رها كن غیر ما را، سوی ما باز آِ
منم پرو د گار پاك بی همتا
منم زیبا، كه زیبا بنده ام را دوست میدارم
تو بگشا گوش دل
 پرورد گارت با تو می گوید
تو را در بیكران دنیای تنهایان
رهایت من نخواهم كرد
بساط روزی خود را به من بسپار
رها كن غصه یك لقمه نان و آب فردا را
تو راه بندگی طی كن
عزیزا، من خدایی خوب می دانم
تو دعوت كن مرا بر خود
به اشكی یا صدایی، میهمانم كن
كه من چشمان اشك آلو ده ات را دوست میدارم
طلب كن خالق خود را
بجو ما را     تو خواهی یافت
كه عاشق میشوی بر ما
و عاشق می شوم بر تو
كه وصل عاشق و معشوق هم
 آهسته می گویم ، خدایی عالمی دارد
قسم بر عاشقان پاك باایمان
قسم بر اسب های خسته در میدان
تو را در بهترین اوقات آوردم
قسم بر عصر روشن
 تكیه كن  بر من


هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...

نوشتن دیدگاه